إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَكَانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ (31)
|
ما فقط یک صیحه [= صاعقه عظیم] بر آنها فرستادیم و بدنبال آن همگی بصورت گیاه خشکی درآمدند که صاحب چهارپایان (در آغل) جمعآوری میکند! (31) |
وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (32)
|
ما قرآن را برای یادآوری آسان ساختیم؛ آیا کسی هست که متذکّر شود؟! (32) |
كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ (33)
|
قوم لوط انذارها(ی پیدرپی پیامبرشان) را تکذیب کردند؛ (33) |
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ ۖ نَجَّيْنَاهُمْ بِسَحَرٍ (34)
|
ما بر آنها تندبادی که ریگها را به حرکت درمیآورد فرستادیم (و همه را هلاک کردیم)، جز خاندان لوط را که سحرگاهان نجاتشان دادیم! (34) |
نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنَا ۚ كَذَٰلِكَ نَجْزِي مَنْ شَكَرَ (35)
|
این نعمتی بود از ناحیه ما؛ این گونه هر کسی را که شکر کند پاداش میدهیم! (35) |
وَلَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنَا فَتَمَارَوْا بِالنُّذُرِ (36)
|
او آنها را از مجازات ما بیم داد، ولی بر آنها اصرار بر مجادله و القای شکّ داشتند! (36) |
وَلَقَدْ رَاوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ فَطَمَسْنَا أَعْيُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذَابِي وَنُذُرِ (37)
|
آنها از لوط خواستند میهمانانش را در اختیارشان بگذارد؛ ولی ما چشمانشان را نابینا و محو کردیم (و گفتیم:) بچشید عذاب و انذارهای مرا! (37) |
وَلَقَدْ صَبَّحَهُمْ بُكْرَةً عَذَابٌ مُسْتَقِرٌّ (38)
|
سرانجام صبحگاهان و در اول روز عذابی پایدار و ثابت به سراغشان آمد! (38) |
فَذُوقُوا عَذَابِي وَنُذُرِ (39)
|
(و گفتیم:) پس بچشید عذاب و انذارهای مرا! (39) |
وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (40)
|
ما قرآن را برای یادآوری آسان ساختیم؛ آیا کسی هست که متذکّر شود؟! (40) |