لَا تَسْمَعُ فِيهَا لَاغِيَةً (11)
|
که در آن هیچ سخن لغو و بیهودهای نمیشنوند! (11) |
فِيهَا عَيْنٌ جَارِيَةٌ (12)
|
در آن چشمهای جاری است، (12) |
فِيهَا سُرُرٌ مَرْفُوعَةٌ (13)
|
در آن تختهای زیبای بلندی است، (13) |
وَأَكْوَابٌ مَوْضُوعَةٌ (14)
|
و قدحهایی (که در کنار این چشمه) نهاده، (14) |
وَنَمَارِقُ مَصْفُوفَةٌ (15)
|
و بالشها و پشتیهای صفداده شده، (15) |
وَزَرَابِيُّ مَبْثُوثَةٌ (16)
|
و فرشهای فاخر گسترده! (16) |
أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ (17)
|
آیا آنان به شتر نمینگرند که چگونه آفریده شده است؟! (17) |
وَإِلَى السَّمَاءِ كَيْفَ رُفِعَتْ (18)
|
و به آسمان نگاه نمیکنند که چگونه برافراشته شده؟! (18) |
وَإِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ (19)
|
و به کوهها که چگونه در جای خود نصب گردیده! (19) |
وَإِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ (20)
|
و به زمین که چگونه گسترده و هموار گشته است؟! (20) |