أُولَٰئِكَ الْمُقَرَّبُونَ (11)
|
آنها مقرّبانند! (11) |
فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ (12)
|
در باغهای پرنعمت بهشت (جای دارند)! (12) |
ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ (13)
|
گروه زیادی (از آنها) از امّتهای نخستینند، (13) |
وَقَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ (14)
|
و اندکی از امّت آخرین! (14) |
عَلَىٰ سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ (15)
|
آنها [= مقرّبان] بر تختهایی که صفکشیده و به هم پیوسته است قراردارند، (15) |
مُتَّكِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِينَ (16)
|
در حالی که بر آن تکیه زده و رو به روی یکدیگرند! (16) |
يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ (17)
|
نوجوانانی جاودان (در شکوه و طراوت) پیوسته گرداگرد آنان میگردند، (17) |
بِأَكْوَابٍ وَأَبَارِيقَ وَكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ (18)
|
با قدحها و کوزهها و جامهایی از نهرهای جاری بهشتی (و شراب طهور)! (18) |
لَا يُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا يُنْزِفُونَ (19)
|
امّا شرابی که از آن درد سر نمیگیرند و نه مست میشوند! (19) |
وَفَاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ (20)
|
و میوههایی از هر نوع که انتخاب کنند، (20) |